آزادي بيان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ رب النوعي
آزادي انديشه Ùˆ بيان دو مقولهء جدا از هم هستند. به نظر من نمي توان از انديشيدن جلوگيري کرد. «دهانت را مي بويدند» اما نمي توانند به درون تو رخنه کننند Ùˆ نگذارند Ú©Ù‡ بينديشي. تو را به زنجير مي کشند، اما نمي توانند قوهء بررسي مسائل را از تو بگيرند. قلم ها را مي شکنند، زبان ها را مي Ø¨ÙØ±Ù†Ø¯ØŒ اما انسان به انديشيدن ادامه مي دهد.
آزادي انديشه نه Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÙŠ Ø§Ø³Øª Ùˆ نه دادني. آزادي انديشه هست، چون انسان هست، Ùˆ چون انسان هست، انديشيدن هست.
در نقطهء مقابل آزادي انديشه، Ú©Ù‡ بر خواست Ùˆ توان Â«ÙØ±Ø¯Â» استوار است، آزادي بيان از ØÙŠØ·Ù‡Ø¡ قدرت ÙØ±Ø¯ خارج شده Ùˆ در روابط Ùˆ ضرورت هاي اجتماعي Ø´Ú©Ù„ Ùˆ معنا پيدا مي کند. «انسان» ØØ§Ú©Ù… بر بود يا نبود «انديشيدن» است، اما تنها نوادر هستند Ú©Ù‡ مي توانند «عملا» آزادي بيان (به معني اخص کلمه Ùˆ به دور از ظاهر سازي) را تابعي از قوانين گروهي Ùˆ اجتماعي، ندانسته Ùˆ انديشهء خود را ØØªÙŠ Ø¨Ø§ ÙØ¯Ø§ کردن جان بيان کنند. تاريخ بارها نشان داده Ú©Ù‡ پايبندي اين نوادر علمي، هنري Ùˆ روشنÙکري به آزادي بيان، شالودهء جامعه اي بهتر را پايه ريزي کرده است.
در مقابل اين نوادر، دکترين Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ کردن آزادي بيان با توجه به «درک از ضرورت ها»، «زمان Ùˆ مکان بيان»، Ùˆ Â«ÙØ¹Ù„ Ùˆ Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ات» سياسي، اقتصادي Ùˆ يا اجتماعي، Ùˆ با تأکيد Ùˆ دعوت به سکوت Ùˆ خود سانسوري «در ØØ§Ù„» براي رسيدن به «نظام موعود» در آينده، خودنمايي مي کند. تاريخ ÙŠÚ© قرن اخير خاورميانه Ùˆ اروپاي شرقي، Ùˆ يا کشورهايي چون چين Ùˆ هند، بارها شاهد بوده Ú©Ù‡ مبلغين چنين دکتريني پايه ريزان نگرش هاي خود Ù…ØÙˆØ±ØŒ مستبد، Ùˆ خودکامه بوده Ø› Ùˆ گاها پس از دگرگوني سياسي Ùˆ تغيير نظام در اين کشورها، بنام دين Ùˆ خلق Ùˆ آزادي Ùˆ عدالت اجتماعي Ùˆ Ù…ØØ±ÙˆÙ…ان، به تثبيت دکترين «سکوت در امروز براي بيان در ÙØ±Ø¯Ø§Â» پرداخته اند.
Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ کردن آزادي بيان، Ùˆ «مشروط» شدن بيان انديشه به آماده بودن «شرايط»، Ù…Ù†ØØµØ± به ØØ§Ú©Ù…ان مستبد نيست. جهانخواران، براي گسترش سلطهء خود بر جوامع Ùˆ کشور هاي به يوغ کشيده، بي مهابا Ùˆ البته با ابزارها Ùˆ دلايل پيچيده تري، سايهء سکوت را بر اذهان مي گسترانند، با اين ØªÙØ§ÙˆØª ÙØ§ØØ´ Ú©Ù‡ در جوامعي Ú©Ù‡ «آزادي بيان» نهادينه شده، بيان انديشه لاجرم بر سانسور الويت مي يابد، Ùˆ Ú¯ÙØªÙ‡ ها عاقبت Ú¯ÙØªÙ‡ مي شود.
در جوامعي Ú©Ù‡ آزادي بيان نهادينه شده است، «انديشيدن» در ØÙŠØ·Ù‡Ø¡ «ذهن ÙØ±Ø¯Â» Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ نمي ماند Ùˆ به «عينيت» تغيير مي کند. کنش Ùˆ واکنش هاي منتج از تغيير «پديدهء ذهني» به «پديدهء عيني» نه تنها به رشد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ú©Ù… بر جامعه ياري مي رساند بلکه منبع تغذيه ذهن Ùˆ دانش Â«ÙØ±Ø¯Â» Ùˆ تبلور انديشهء «انسان» در مداري عالي تر مي شود. در چنين جوامعي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ «ميرا» نيست.
در جوامعي Ú©Ù‡ انديشيدن نهادينه نشده، Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ «رب النوعي» هنوز ØØ§Ú©Ù… بر جامعه است، Ùˆ ÙØ±Ø¯ به «خودباوري» نرسيده Ùˆ در نقاط عط٠(سياسي، اجتماعي Ùˆ يا رواني)ØŒ ØÙ‚ انديشيدن Ùˆ خلاقيت را از «خود» به «رب النوع» واگذار مي کند؛ Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» مشروط شدن «ØÙ‚» بيان به «درک ضرورت» Ùˆ آماده بودن «شرايط»، سيستماتيک شده Ùˆ نتيجتا، Ùˆ بدون استثنا،امکان نهادينه شدن آزادي بيان در آن جامعه بوجود نخواهد آمد.
در چنين جامعه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠØŒ روشنÙکران، هنرمندان، Ùˆ انديشه ورزان عهده دار مسووليتي خطيرتر از ديگر Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ جامعه هستند. عدم سکوت آنها در برابر دکترين «سکوت در امروز براي بيان در ÙØ±Ø¯Ø§Â» نه تنها مي تواند از نهادينه شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ «خود سانسوري» جلوگيري کند، بلکه پايه ريز شالودهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Â«Ù¾ÙˆÙŠØ§ Ùˆ Ø®ÙˆØ¯Ú©ÙØ§Â» هم مي شود.
با توجه به تکات بالا، Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ کردن «آزادي بيان» پيش از سرنگوني، ادامه دهندهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ «رب النوعي» Ùˆ به ناچيز کردن نقش Â«ÙØ±Ø¯Â» پس از سرنگوني خواهد انجاميد.
علي ناظر – 1 ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÙŠÙ† 1385