Iran's Crises Unfolded  
IranCrises
 
Saturday 30 September 2023
HOME
NEWS
ANALYSIS
INTERVIEW
POLITICS
SOCIAL
STATEMENTS
ECONOMY
SEARCH

���������������������� ����������������


نترسيد
ديدگاه فقط يک سايت است
[ علی ناظر]
[Source: سايت ديدگاه]


چندي پيش محمد آسنگران مطلبي در انتقاد فراخوان ديدگاه نوشت. نکاتي قابل تعمق در آن بود. البته همانطور که در پاسخ دوم به ايشان گفتم، راه و رسم نقد و بررسي و تحليل آن نيست که ايشان برگزيده اند. اما من شخصا، در بطن نقد ايشان دلسوزي براي مردم و مبارزات آزاديخواهانه مي بينم، هر چند با لحن و نحوهء نوشتاري و منطق ايشان خيلي مخالفم.
اما ديروز مسئوول ستون مقالات به من زنگ زد و مرا به سايتي که خيلي کم به آن سر مي زنم (ايران اينترلينک) ارجاع داد و گفت سايت مربوطه تو را و چند نفر ديگر از امضا کنندگان فراخوان ديدگاه را به مجاهدين وصل کرده است.
با اشتياق رفتم به سر سايت Ú©Ù‡ ببينم اين جماعت Ú†Ù‡ فرموده اند (جالب تر اينکه سايت ايران ديدبان Ú©Ù‡ معرف حضور همه هست آن مطلب را امروز نقل کرده است). براي خواندن مطلب ايران اينترلينک، اينجا را اول کليک کنيد Ùˆ بعد اين نوشته را ادامه دهيد.
همانطور که مستحضر هستيد اين جماعت اطلاعاتي، به جز اينکه سعي کرده اند مرا به مجاهدين وصل کنند، نادر ثاني را هم با عکس و تفصيلات عَلَم کرده اند که آي خلق الناس بياييد و تماشا کنيد. نگفتيم که ديدگاه زير بليط مجاهدين است؟ نگفتيم که ... اين هم عکس و مدرک - نادر ثاني، که از امضا کنندگان (پيشنهاد دهندگان) سري اول فراخوان است، از عناصر اطلاعاتي مجاهدين است.
اين جماعت اطلاعاتي به خودشان زحمت نداده اند که سري به ليست 451 نفري امضا کنندگان زده و ته و توي قضيه را در بياورند که اين نادر ثاني کي هست، اهل کدام کشور است، چکاره است،...؟ اگر خودشان يا خط دهندگان شان چک مي کردند، به راحتي مي فهميدند که نادر ثاني آن فردي نيست که اينها در باره اش اينقدر جِلِز و وِلِز مي کنند، بلکه «نادر ثاني امضا کننده» يکي از هواداران پر و پا قرص چريکهاي فدايي خلق ايران است (جهت توجه اين جماعت اطلاعاتي خِنگ – منظور سچفخا، عضو شوراي ملي مقاومت نيست)، نادر ثاني معلم است، نادر ثاني اهل سوئد است و سينه اش را ستبر کرده که هستم و به هواداري از چريکهاي فدايي خلق هم به خود مي بالم. ساده تر اينکه پايهء تمام حرفهاي پر و پوچ در مطلبِ ايران اينترلينک، بر آب سوار است.
اما پيش از اينکه به اصل مطلب اين نوشتار بپردازم، لازم است که يکي دوتا نکته را خيلي روشن بيان کنم.
من هيچ موقع عضو هيچ سازمان Ùˆ دسته اي نبوده ام. ÙˆÙ„ÙŠ اگر روزي (خداي نکرده) خواستم عضو سازماني بشوم، اصلا از وابستگي به فدايي خلق Ùˆ يا مجاهدين خلق شرمنده نخواهم بود.
اين جماعت فکسني اطلاعاتي طوري مطلب شان را نوشته اند Ú©Ù‡ گويي ديدگاه به رژيم وابسته شده است. جماعت بي اطلاع اطلاعاتي نمي فهمند Ú©Ù‡ بودن با رژيم، نجس Ùˆ خيانت Ùˆ کريه Ùˆ باعث شرمندگي است Ùˆ نه بودن با فدائي Ùˆ مجاهد خلق. وابسته Ùˆ جيره خوار رژيم شدن قبيح است، Ùˆ نه وابستگي به مجاهد Ùˆ فدايي خلق. متاسفانه اين جماعت جدا شده از مجاهدين آنقدر در ضديت هيستريک با مجاهدين هستند Ú©Ù‡ عقل Ùˆ منطق را فروخته، Ùˆ بجاي دشمني با رژيم، خود را از مقامي شايسته به دون ترين منصب در گنديده ترين منجلاب کشانده اند. تضاد شما با مجاهدين ÙŠÚ© موضوع است، ولي تضادتان با رژيم مي بايستي Ø¨Ù‡ همه چيز ارجح باشد. اگر اين منطق ساده را نفهميد، بايد براي شما گريست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ آسان تلف شده ايد.
خارج از اين موضوع و خنگ بازي اين جماعت اطلاعاتي بي اطلاع، يک موضوع قابل تأمل است.
همه، از مجاهد و فدايي و راه کارگري و حکک و حزب کمونيست و منفردين مستقل مي دانند که ديدگاه فقط يک سايت است. نه مي خواهد زمام امور را به دست بگيرد و نه اينکه مي خواهد عضو گيري کند. خط و خطوطش هم بر کسي پنهان نيست. همه مي دانند که ما به آزادي بيان و انديشه پايبنديم و بر مبناي يک سري موازين خيلي ساده رژيم را افشا مي کنيم. جهت توجه کسي که اولين بار با ديدگاه آشنا مي شود؛ ديدگاه ضديت سازش ناپذير با تماميت رژيم دارد، خواهان سرنگوني جمهوري اسلامي است، و فراسازماني (مستقل از همه کس و تمام نهاد ها) است. با توجه به نکات فوق، سوالي که به ذهن خطور مي کند اين است که چرا يک مرتبه سايت «ايران ديدبان و اقمار» ترس برشان داشته و اينطوري از هول حليم توي ديک افتاده اند؟ تا حالا ده ها فراخوان در ضديت با رژيم صادر شده، چرا اين سايت هاي معلوم الحال اينچنين و تا به آن حد به دست و پا افتاده اند که نوشته شان را بدون چک آخر، و با چنين اشتباه فاحشي منتشر مي کنند؟
ÙŠÚ©ÙŠ از ياران ديدگاه Ù…عتقد است Ú©Ù‡ وزارت اطلاعات به اين نتيجه رسيده Ú©Ù‡ مجاهدين به هر حال با راه Ùˆ رسم ديدگاه موافق نيستند؛ پس اگر وزارت اطلاعات با ايجاد شبهه Ùˆ دروغ پراکني، بتواند «نيروهاي چپ» Ùˆ «منفردين» را به «مستقل بودن » ديدگاه مشکوک کرده Ùˆ ديگر به فراسازماني بودن آن اعتماد نکنند، آنوقت مي تواند ÙŠÚ© رسانهء مستقل Ùˆ سرنگوني طلب را از صحنه خارج کند. تنها اشکال اين تئوري توطئه در اين است Ú©Ù‡ حتي اگر رژيم موفق به انجام اين امر شود، با 70 ميليون نفر ديگر Ú©Ù‡ خواهان سرنگوني نظام جمهوري اسلامي هستند Ú†Ù‡ خواهد کرد؟
پاسخ من ساده تر است، رژيم دوست ندارد در بين اپوزيسيون اِجماع بوجود بيايد.
تا بحال، اکثر فراخوان ها، در يک محدودهء مشخصي مورد توجه قرار گرفته است. «مستقل بودن» و «فراسازماني بودن» ديدگاه توانسته افراد از اقشار مختلف و باور هاي گوناگون را، بدون هيچ تبليغ و انعکاس در رسانه هاي مختلف و بدون هاي و هوي، و تنها با معرفي فراخوان در سايت ديدگاه، گرد هم آورد. اين اِجماع افراد که ضديتي سازش ناپذير با رژيم دارند و مخالف حملهء نظامي بيگانگان به ايران هستند، براي رژيم و اقمارش هشدار دهنده است.
من اصلا نمي خواهم از متن فراخوان دفاع کنم، چرا که بقول يکي از امضا کنندگان، اگر عجله نمي شد متن پُخته تر ارائه مي شد. اما مي خواهم اين را تأکيد کنم که اگر در اين فراخوان حتي يک خط هم نوشته نشده بود، ولي همين 451 نفر از باورهاي مختلف آن را امضا کرده بودند، باز هم همين قدر جار و جنجال بپا مي کرد. چرا که رژيم تنها به يک دليل به حيات ننگينش ادامه مي دهد – تفرقه بين اپوزيسيون.
اهميت اين فراخوان نه در کميّت و نه در هويت و گذشتهء سياسي امضا کنندگان است، بلکه در اين واقعيت است که سعي کرده بر ديوارِ يخِ حائل بين اپوزيسيون تَرَک ايجاد کند. درد رژيم اين فراخوان بخصوص نيست، درد رژيم فراخوان هاي بعدي، نه فقط از سوي ديدگاه بلکه هر کس و نهاد ديگري است، اگر بخواهند فرهنگ همبستگي را تشويق کنند. به همين خاطر، آنها مي خواهند امضا کنندگان را به هراسانند، که امضا نکنيد، توطئه در کار است! امضا نکنيد اسلام سياسي پشت آن است! امضا نکنيد به نفع امپرياليسم آمريکاست. به نظر من رژيم هراسان شده که اگر يک سايت سرنگوني طلب بتواند 451 امضا جمع کند، چه خواهد شد اگر سازمانها و نهاد هاي سياسي سرنگوني طلب اعلام همبستگي کنند؟ رژيم از همبستگي بين نيروهاي سرنگوني طلب مي ترسد، وگرنه 451 امضا اينقدر بالا و پايين پريدن ندارد.
علي ناظر – 18 فروردين 1385 - ديدگاه





[Posted comments]

No press releases currently available



Iran's Crises  1998 - 2007   ©