اگر از دماغ مادرم خون بريزد، اگر چادر از سر مادرم کشيده شود، اگر در خيابان کسي به من بگويد مادر Ù‚ØØ¨Ù‡ØŒ اگر ... آنقدر رگ غيرتم ورم مي کند، آنقدر ÙØ±ÙŠØ§Ø¯ مي کشم Ùˆ مشت گره مي کنم، Ùˆ از همه Ùˆ همه کس توقع خواهم داشت ... آنقدر مي گويم Ùˆ مي نويسم تا جهان از خواب بيدار شود.
اما «عليقلي» که مادر من نيست.
بالاخره مبارزه هزينه دارد. بالاخره از مجاهدين است. مسلمان است، بالاخره...
ولي اگر مادر من، «عليقلي» بود. اسم سايتم را سايت عليقلي مي گذاشتم. در تمام رسانه ها از آنچه بر او Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†Ø´ Ø±ÙØªÙ‡ مي Ú¯ÙØªÙ…. جهان را به بي عدالتي Ù…ØÚ©ÙˆÙ… مي کردم. کاري مي کردم کارستان.
اما «عليقلي» مادر من نيست.
آخ، اگر «عليقلي» مادرم بود. Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù† ØÙ‚وق زنان را خطاب قرار مي دادم. چرا سکوت؟
آه، اگر مادر من بود، مادر عليقلي؛ کاغذ به دست بر سر هر کوچه، در زير بر٠و باران، در سوز سرما، امضا جمع مي کردم. تقاضاي ØÙ…ايت مي کردم، مي خواستم دنيا براي آزادي او به پا خيزد.
ÙØ±ÙŠØ§Ø¯ مي زدم، مادرم، مادر عليقلي در بند است.
ØÙŠÙØŒ مادر عليقلي، مادر من نيست.
کاش، مادرم بود تا ÙØ±ÙŠØ§Ø¯ بزنم: آي آدمها، مادرتان در بند است.
مادر ربايان، زن ستيزان آمدند. بردند، پاي مال کردند.
ناموس من Ùˆ تو را به ØØ±Ø§Ø¬ گذاشتند.
کشتند.
آي آدمها... سکوت چرا؟
نگرييد، آه نکشيد، تأس٠نخوريد.
ÙØ±ÙŠØ§Ø¯ بزنيد – مادرم را بردند. مادرم در بند است.
در بند رذل ترين اراذل. در بند شنيع ترين جاني، در بند جابرترين، ظالم ترين، زن ستيز ترين زندانبان.
اگر مادر عليقلي مادر من بود...
از ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù† شوراي ملي مقاومت براي نجات مادر عليقلي ØÙ…ايت مي کردم. [تماس با سايت همبستگي ملي]
براي اطلاعات بيشتر [مقاله ايرج مصداقي]ØŒ [متن ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù† شورا]
علي ناظر
22 بهمن 1385
سالروز انقلاب؟ [روزي که مادر عليقلي مادر من شود انقلاب کرده ام]
*[عکس مجاهد شهيد شهناز عليقلي – 4.5 سال زنداني بود Ùˆ در عمليات ÙØ±ÙˆØº جاويدان به ستارگان پيوست]