در اينکه رژيم، به معناي اخص کلمه، پايگاه مردمي ندارد شکي نيست، در اينکه اپوزيسيون برانداز پايگاه مردمي دارد هم شکي نيست. در اينکه رژيم از روانشناختي جامعه بهره مند است شکي نيست، «اما» در اينکه اپوزيسيون مي داند مردم چه مي خواهند شک دارم – نه، معتقدم که نمي دانند؛ که «مردم» را آنطور که هستند نمي شناسند.
«مردم» معضلي ØÙ„ نا شدني
اپوزيسيون برانداز بي شک مي داند که «مردم» اين رژيم را نمي خواهند. «اما» کدام «مردم»؟
آيا منظور مردم شهر هاي بزرگ است؟ کدام بخش از شهر؟ آيا منظور قسمتهايي است Ú©Ù‡ دستشان به دهانشان مي رسد؟ اگر چنين است، منهم مواÙقم Ú©Ù‡ «مردم» اين رژيم را نمي خواهند Ùˆ خواهان براندازي آنند.
آيا منظور از «مردم» بخش هاي Ùقير نشين است؟ باز هم مواÙقم البته همراه با ÙŠÚ© «اما». «مردم» مي دانند Ú©Ù‡ دليل Ùقر Ùˆ اعتياد Ùˆ تن ÙØ±ÙˆØ´ÙŠ Ø§ÙŠÙ† رژيم است، «اما» هر از چند گاهي رژيم با بازي هاي مختل٠آنها را در تنيده تاري نگاه مي دارد Ùˆ نمي گذارد Ú©Ù‡ به بخش براندازان بپوندند.
Ùˆ در شق سوم، آيا منظور از «مردم»، ساکنان قصبه Ùˆ شهر هاي Ø¯ÙˆØ±Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است؟ باز هم مواÙقم Ú©Ù‡ آنها خواستار نظامي ايده آل هستند، ولي اينبار با چند «اما» ÙŠ بيشتر.
Ùقر Ùˆ دست تنگي در ايران بيداد مي کند. اعتياد آنقدر ريشه دوانده Ú©Ù‡ دادستان Ú©Ù„ رژيم به Ùکر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ú©Ù‡ معتادين را در ÙŠÚ© جزيره جايگزين کند. تن ÙØ±ÙˆØ´ÙŠ Ú†Ù†Ø¯Ø§Ù† عقب تر از اين دو معضل نيست. آنچه Ú©Ù‡ درد اول Ùˆ اصلي مردم است ØÙ„ اين مشکلات است. ØØ§Ù„ØŒ هر کس به آنها قول ØÙ„ اين مشکلات را بدهد، گامي آنها را به خود نزديکتر کرده است. اين «اما» ÙŠ اول. پس، «مردم» مخال٠اين نظام اند، «اما» اگر کسي مشکلات مالي آنها را ØÙ„ کند، براندازي براي اين بخش از «مردم» در الويت بالا قرار نخواهند Ú¯Ø±ÙØª (اين بدان منظور نيست Ú©Ù‡ مواÙÙ‚ مي شوند – اصلا).
«اما» ÙŠ دوم: مردم مخال٠اين نظام اند، «اما» اگر دين Ùˆ ايمان خود را در خطر ببينند، براي Ø¯ÙØ§Ø¹ از اعتقادات خود، به راست متمايل مي شوند. «چپ» بايد بپذيرد (ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± به غرورش هم بر بخورد) Ú©Ù‡ اکثر مردم ايران «مسلمانند». اين مسلمان بودن با ØØ²Ø¨ الهي بودن ÙŠÚ©ÙŠ نيست. اين بخش از «مردم» مسلمانند، «اما» با جدايي دين از دولت مواÙقند، مخال٠روسري Ùˆ تو سري هستند، Ù…Ø®Ø§Ù„Ù ØØ¬Ø§Ø¨ اسلامي اند، «اما» مسلمانند. Ùˆ اين باور، هژموني غير قابل انکاري در تصميم گيري آنها دارد.
به همين نسبت، عرق ملي ÙØ§Ú©ØªÙˆØ± تعيين کننده اي است. اين بخش از «مردم» اگر هم امرسرنگوني نظام را بر ديگر خواستهاي روزمره Ø§Ø±Ø¬Ø Ú©Ù†Ù†Ø¯ØŒ «اما» اگر ايران مورد ØÙ…له آمريکا Ùˆ يا عراق Ùˆ يا امارات Ù…ØªØØ¯Ù‡ قرار بگيرد، سرنگون طلبي ديگر در الويت بالا جاي نخواهد داشت.
اين بخش از «مردم» تأثير پذيرتر از ديگر بخشهاي «مردم» هستند. رژيم بمب در ØØ±Ù… «امام رضا» Ù…Ù†ÙØ¬Ø± مي کند Ùˆ تقصير را به گردن مجاهدين مي اندازند، اين بخش از «مردم» اين دروغ را باور مي کنند. تيرخلاص زنان در شمايل اØÙ…دي نژاد خود را Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ طبقه ÙŠ زØÙ…تکش جا مي زنند، «مردم» اين دروغ را هم باور مي کنند. اين بخش از «مردم» مردم Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùˆ بازارند. اينها اصلي ترين بخش مردم اند. اينها کساني هستند Ú©Ù‡ اپوزيسيون نتوانسته با آنها پل بزند. پيام خود را به آنها برساند. باور نداريد به برنامه هاي ØØ²Ø¨ کمونيست کارگري/ØÚ©Ù…تيست توجه کنيد. برنامه هايشان خيلي خوب است، «اما» نه براي اين بخش از «مردم».  اين بخش از اپوزيسيون دچار اليتيزم شده است. «مردم» را با روشنÙکران ÙŠÚ©ÙŠ مي داند، کارگر را با رهبران سنديکاهاي خارجي همردي٠مي داند. نه به عمد، بلکه بخاطر نداشتن رابطه ارگانيک با «مردم» Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùˆ بازار.
کوتاه سخن اينکه: بدون شرکت ÙØ¹Ø§Ù„ اين بخش از «مردم»، سرنگوني امکان ندارد. بپذيريم Ú©Ù‡ براي رساندن پيام، بايد مخاطب داشت. براي جلب مخاطب بايد به ÙŠÚ© ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ هاي مورد Ø§ØØªØ±Ø§Ù… مخاطبين Ø§ØØªØ±Ø§Ù… گذاشت. اگر منظور تغيير زير بنايي ÙŠÚ© ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است، بايد «مردم» در اين تغيير ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ مشارکت کنند؛ در غير اينصورت، يا تغيير صوري خواهد بود، Ùˆ يا به زور سرنيزه - Ú©Ù‡ با شکست روبرو خواهد شد. مگر در Ø§ØªØØ§Ø¯ جماهير شوروي، چين، آلباني، Ùˆ...کسي توانست ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مذهبي را ريشه Ú©Ù† کند؟ آيا اصولا ريشه Ú©Ù† کردن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مذهبي بايد در اين مقطع از زمان در دستور کار قرار بگيرد؟ آيا مخاطبين تشنه ÙŠ شنيدن ØØ±Ùهاي ديگري نيستند؟ معتقدم Ú©Ù‡ اپوزيسيون بايد بر اين موارد تأمل کند. نبايستي مترقي/Ú†Ù¾ بودن را با Ú†Ù¾ روي هاي بي مورد به پرتگاه نزديک کرد، Ùˆ باعث شد Ú©Ù‡ جامعه از نيروي مترقي Ùˆ Ú†Ù¾ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بگيرد. شايد زمان آن رسيده Ú©Ù‡ «مردم» را تعري٠کنيم، تا ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ بدانيم Ú©Ù‡ با Ú†Ù‡ کساني تنظيم رابطه مي کنيم، ويا مي خواهيم بکنيم.
Â
جدايي دين از دولت
اخيرا جدايي دين از دولت تکيه کلام خيلي از نيروهاي برانداز مسلمان، از جمله مجاهدين هم شده است. جاي بسي خوشوقتي است. «اما» اگر Ùقط Ø¯Ø±ØØ±Ù زدن تنها نباشد. بايد بپذيريم Ú©Ù‡ «مردم» شهرهاي بزرگ Ùˆ دانشجويان Ùˆ خلاصه آنها Ú©Ù‡ امکان Ùکر کردن دارند، بر روي تک تک مواضع اپوزيسيون تأمل مي کنند. اولين سوال در برابر چنين پوزيسيون سياسي اي اين خواهد بود Ú©Ù‡ اگر مجاهدين به جدايي دين از دولت معتقدند، پس چرا هنوز به «جمهوري دموکراتيک اسلامي» تکيه کرده Ùˆ بر آن تأکيد دارند؟ اگر به جدايي دين از دولت معتقدند چرا در تلويزيون ملي (سيماي آزادي) اذان پخش مي شود؟ Ùˆ چرا اذان به روش شيعيان (اشهد ان علي ولي الله)ØŒ Ú¯ÙØªÙ‡ مي شود؟ مگر مجاهدين به هژموني مذهب رسمي (شيعه) باور دارند؟ نمي خواهم بگويم Ú©Ù‡ مجاهدين نبايد مسلمان باشند، چرا Ú©Ù‡ تمام Ú¯ÙØªÙ‡ هاي Ùوق مردود مي شوند. بلکه «مردم» به ØØ±Ù Ùˆ عمل نگاه مي کنند Ùˆ بر مبناي آن تعيين موضع مي کنند.
آيا براي برداشتن اولين گام بسوي «همبستگي ملي» تغيير نام «جمهوري دموکراتيک اسلامي» به «جمهوري....» معقول تر و پسنديده تر نيست؟ معتقدم که چنين است.
در نوشتار هاي اخير خاطر نشان کرده بودم Ú©Ù‡ ØØ§Ù„ Ú©Ù‡ رژيم به منتها اليه راست متمايل شده، اپوزيسيون بايستي «مردمي» تر شود. جدايي دين از دولت - نه در ØØ±ÙØŒ بلکه در عمل اولين گام است. تا آنجايي Ú©Ù‡ من مي دانم، مهدي سامع (Ùˆ يا ديگر اعضاي شوراي ملي مقاومت) مي تواند چنين پيشنهادي را به شوراي ملي مقاومت ارائه دهد. ايشان دائما از جدايي دين از دولت ØµØØ¨Øª مي کنند «اما» ØØ§Ø¶Ø± نيستند چنين پيشنهادي را روي ميز بگذارند Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù‡Ù… نمي دهند Ú©Ù‡ چرا شانه به زير اين بار نمي دهند. از طر٠ديگر، اگر «مهدي سامع Ùˆ رÙقا» ØØ§Ø¶Ø± به پيشنهاد چنين طرØÙŠ Ù‡Ø³ØªÙ†Ø¯ØŒ ولي مجاهدين Ú©Ù‡ اکثريت شورا را تشکيل مي دهند، Ø·Ø±Ø Ù¾ÙŠØ´Ù†Ù‡Ø§Ø¯ÙŠ را در ÙŠÚ© رأي گيري دموکراتيک رد مي کنند، بايد از مجاهدين پرسيد Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ اصراري در تأکيد بر جدايي دين از دولت دارند؟ دليل اصرار بر جدايي دين از دولت چيست؟ البته سوال نخست از «مهدي سامع Ùˆ رÙقا» هنوز پا برجاست. پاسخ ايشان مي تواند بخشي از اين معما را ØÙ„ کند.
رسانه
به نظر نگارنده، هد٠از پايه گذاري ÙŠÚ© رسانه انتشار خبر نيست، تبليغ مواضع سازمان سياسي بخصوصي نيست، بلندگوي رهبران سياسي هم نيست، بلکه ارتباط ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø¨Ø§ مخاطبين است. تنظيم رابطه کردن است. تنظيم رابطه با مخاطبيني Ú©Ù‡ از نگرش ØµØ§ØØ¨Ø§Ù† رسانه مطلع نيستند، Ùˆ يا مهمتر اينکه مخال٠نگرش ØµØ§ØØ¨Ø§Ù† رسانه هستند. و بسي مهمتر اينکه هد٠از رسانه ايجاد پل ارتباطي براي Ùهميدن ديدگاه مخاطبين است. معتقدم Ú©Ù‡ رسانه نقطه وصل است.
ØØ§Ù„ØŒ بايد ديد Ú©Ù‡ کدامين ÙŠÚ© از رسانه هاي موجود – تلويزيون ها، راديو ها Ùˆ يا سايت هاي اينترنتي وابسته به اپوزيسيون، توانسته اند با مخاطبين خود پل بزنند. کدامين ÙŠÚ© از رسانه ها توانسته اند در عرض ده سال اخير، تعداد مخاطبين خود را ده برابر کنند. بايد از خودپرسيد Ú©Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø§Ø±ÙˆÙ¾Ø§ Ùˆ آمريکا چند درصد از «مردم» پاي تلويزيون هاي اپوزيسيون راديکال ميخکوب مي شوند. بايد پرسيد Ú©Ù‡ چند در صد از «مردم» مقيم خارج کشور آبونمان نشريات اپوزيسيون برانداز هستند. اگر بخواهيم بيشتر دلسرد شويم بايد پرسيد Ú©Ù‡ چند درصد از «مردم» داخل کشور روي اين کانال ها متمرکز مي شوند. Ùˆ براي اينکه کاملا دلسرد شويم، بايد پرسيد Ú©Ù‡ نقش رسانه هاي اپوزيسيون راديکال در رهبري «مردم» در 26 سال اخير Ú†Ù‡ بوده است. اگر به تک تک اين سوالات با لکنت زبان پاسخ Ú¯ÙØªÙŠÙ…ØŒ بايد از خود بپرسيم Ú©Ù‡ در کجا Ú©Ù… کاري، Ùˆ يا کجروي شده است. پاسخ به اين سوال، به بخشي از سوال ديگر پاسخ مي دهد Ú©Ù‡ چرا «مردم» در همين ØØ¯ Ú©Ù‡ به پاي صندوق ها Ø±ÙØªÙ‡ اند، به اØÙ…دي نژاد رأي داده اند. در عين ØØ§Ù„ØŒ مي تواند به بخشي از سوالي مهمتر پاسخ دهد Ú©Ù‡: چگونه مي شود بخش اعظمي از «مردم» Ú©Ù‡ به پاي صندوق ها Ù†Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ به هيچ کس رأي نداده اند را به جبهه وسيع براندازان جذب کرد؟ چگونه مي شود با آنها Ú©Ù‡ تا به آخرين Ù„ØØ¸Ù‡ از Â«ØªØØ±ÙŠÙ…» Ø¯ÙØ§Ø¹ کردند، تنظيم رابطه کرد؟ چگونه مي شود ØØ±Ùها Ùˆ نظرات آنها را Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª Ùˆ درک کرد؟ Ùˆ شايد براي اساسي ترين سوال پاسخي پيدا کرد: چگونه مي شود رابطه ÙŠ بالا به پايين را به رابطه ÙŠ پايين به بالا تغيير داد؟
Ùˆ در آخر، ÙŠÚ© سوال رؤيايي: آيا روزي مي رسد Ú©Ù‡ اپوزيسيون برانداز Ùقط ÙŠÚ© رسانه مشترک داشته باشند، Ú©Ù‡ ساعات پخش، بين آنها عادلانه تقسيم شده باشد، Ùˆ مردم با تمام ديدگاه ها از طريق ÙŠÚ© کانال آشنا شوند؟ کانالي ÙØ±Ø§Ø³Ø§Ø²Ù…اني، مستقل از تمام نهادهاي سياسي، «اما» منعکس کننده ÙŠ تمام اÙکار سياسي؛ کانالي Ú©Ù‡ خرجش را آمريکا Ùˆ انگليس Ùˆ اسرائيل Ùˆ رژيم ندهند؛ کانالي متکي بر «مردم» براي «مردم» Ú©Ù‡ با شراکت «مردم» مديريت شود؟
تقابل دو متضاد
ØÙ„ معضل از بالا
بي شک، سرنگوني بدون «مردم» امکان پذير نيست، «اما» آيا نقش «رهبر» مي تواند در روند سرنگوني تأثير گذار باشد؟
در نوشتار بعدي به اين امر خواهم پرداخت.
علي ناظر – 7 تير 1384 - ديدگاه