Iran's Crises Unfolded  
IranCrises
 
Saturday 3 June 2023
HOME
NEWS
ANALYSIS
INTERVIEW
POLITICS
SOCIAL
STATEMENTS
ECONOMY
SEARCH

���������������������� ����������������


يادداشت هاي پراکنده 2
[ علی ناظر]
[Source: سايت ديدگاه]


* هميشه بر اين باور بوده ام که هر پديده اي که در يک نقطه بماند مي گندد. سازمان هاي سياسي نمي گندند اما به آرمانهاي خود پشت مي کنند، و يا در بهترين شق به آنچه سوگند خورده اند ديگر عمل نمي کنند. * سايت ديدگاه از اين قانون مستثني نيست. اگر، به هر دليلي، نتواندبه آنچه مي خواسته عمل کند و يا اينکه روند کارکردي ديدگاه تکراري شود، و راندمانش در شرايطي که مي بايست پلاتفورمي براي هر چه بيشتر افشا کردن رژيم باشد، نگردد؛ سايت ديدگاه اگر پوسيده نشده باشد، بي شک به سوي پوسيدگي در حرکت است. * گفته مي شود که در اين برهه از اختناق و سرکوب رسانه ها، سايت ديدگاه، که خواستي به جز سرنگون شدن رژيم ندارد، از جايگاهي بخصوص برخوردار است. ادامه سايت وظيفه اي است که تا به آخر مي بايست به انجام آن تن داد. مي گويم نه! اشتباه ما در برخورد با بسياري از سازمانها همين نگرش است. اگر تاريخ مصرف پديده اي به آخر رسيده، بايد به اين واقعيت تن داد. نبايستي راندمان پديده را با توجه به مقتضيات و شرايط حاضر بررسي کرد. بلکه بايد پرسيد که آيا در شرايط کنوني به همان نسبت که دشمن قدر قدرت شده و بال گسترانده، اين پديده (سايت ديدگاه) هم رشد کرده است؟ * يکي از علائم فاشيسم و رخنه کردن ديکتاتوري رشد پاسيويزم است. آيا اعتراف به توان دشمن و ضعف خود نشاني از پاسيويزم نيست؟ بطور حتم نه! براي برخورد صحيح با دشمن، بايد به نقاط قدرت و ضعف خود و دشمن پي برد. و آن را، بدون پرده پوشي و سياست بازي، با مردم در ميان گذاشت. نمي خواهم به اين مقوله بپردازم که آيا زمان آن نرسيده است که برخي از سازمانهاي سرنگوني طلب اپوزيسيون به بررسي نقاط قدرت و ضعف خود پرداخته و نتيجه را با مردم در ميان بگذارند. اين تصميم را مي گذارم به عهده خودشان و درجه اعتماد آنها به مردم. من مي خواهم به سايت ديدگاه بپردازم، و اينکه در اين 6 سال و نيمي که فعاليت داشته است چه کرده است؟ پاسخ من روشن است، از لحاظ افشاي رژيم کم کاري داشته است، از لحاظ ارتقاي فرهنگ مبارزاتي کم کاري داشته است، از لحاظ ايفاي نقش نقطه وصل مردم به سازمانهاي سرنگوني طلب کم کاري داشته است، از لحاظ ايفاي نقش پلاتفورمي براي تحکيم اتحاد بين سازمانهاي سرنگوني طلب کم کاري داشته است، و خلاصه رسانه اي است که در مرور زمان به يک «بيزنس» تبديل شده است. مي دانم که ديدگاه شايد تنها سايتي باشد که نه تبليغ انتفاعي دارد و نه چشمداشت مالي داشته است، و کليه مخارج ديدگاه را در اين 6.5 سال از حقوق معلمي خودم پرداخته ام. در اينجا منظورم از «بيزنس» نگرش کاسبکارانه است. 1 و 2 کردن بين حق و باطل. 1 و 2 (اصلي و فرعي) کردن براي سرپا نگاه داشتن سايت و گسترش فعاليت آن. چيزي که من به آن مي گويم سياست بازي، و خيلي ها به آن مي گويند پراگماتيزم و مديريت يک رسانه در عالم واقع. نمي دانم آيا مي توانم با قلم ناتوانم منظورم را بيان کنم يا نه، اما اگر ما عادت کنيم به فدا کردن آرمان هايمان بخاطر پراگماتيست بودن، اولين گام را در راه دروغگويي برداشته ايم. * در عالم ذهن و رويا معتقدم که «مردمي بودن» يعني صادق بودن. يعني آنچه که هستي و هست را آنطور که هست به ديگران بگويي، ارائه دهي، عرضه کني، و اجازه بدهيم مردم در باره ما نظر دهند، تصميم بگيرند، و نتيجه گيري کنند. متاسفانه، مبارزه با رژيم آنقدر پيچيده شده، آنقدر پارامترهاي مختلف وارد معادله شده اند، که بسياري را وادار به تنظيم رابطه اي با مردم، بجز آنچه که در بالا آمد کرده است. بدون آنکه اسم ببرم در اين مدت به راستي به جز چند نفري، اکثرا تن به پراگماتيسم داده اند. شايد آنها سياست را بهتر فهميده اند و اين چند نفر هنوز اندر خم يک کوچه اند، و شايد هم بر عکس. من فکر مي کنم که اگر با مردم روراست نباشيم، يعني اينکه خود را بالاتر از آنها قرار داده ايم. در حالي که تمام اين داد و ستد و رنج و ستم کشيدن ها براي مردم است. متاسفانه روشنفکراني را مي بينم که بجاي پرداختن به وظيفه ي خود به مسائل دون «شخصي برخورد کردن» مي پردازند. نهاد هايي را مي بينم که بر خلاف آنچه از آنها و آرم شان از آنها انتظار مي رود، عمل مي کنند. * مي خواهم به يک نکته اي که در چند روز اخير مرا بسيار آزرده است بپردازم. فکر کنم تنها خواجه حافظ شيرازي باشد که نداند من(ديدگاه) در مواردي با سياست هاي مجاهدين مخالف است؛ اگر هم کسي نمي دانست حالا مي داند. پس آنچه را که خواهم نوشت نه از سر همخوني با مجاهدين بلکه در همان راستايي است که در اين نوشتار آمده است. مي دانيم که 2 تن از اعضاي مجاهدين خلق در عراق ربوده شده اند. مي دانيم که در صورت استرداد آنها به داخل مرز ها جانشان در خطر خواهد بود و يا حد اقل مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار خواهند گرفت. همه بر اين باوريم که بايد از حقوق انسانهاي تحت ستم و قربانيان رژيم اسلامي دفاع کرد. اما در عين حال مي بينيم که هيچ سازماني در دفاع از اين 2 انسانِ در بندِ پاسدارانِ رژيم کلامي نگفت و ننوشت و گامي برنداشت. اينجاست که مي گويم «بيزنس». به حقوق بشر کاسبکارانه نگاه کردن. از دريچه کوچک شخصي و اختلافات ناچيز با پديده «حقوق بشر» برخورد کردن. من اصلا برايم مهم نيست که مجاهدين چقدر بد هستند يا خوب. چقدر با آمريکا رفته اند يا در مقابل رژيم هزار هزار فدا کرده اند. آنچه که براي من، در اين باره، مهم است فرهنگ مبارزاتي ماست. نحوه ي نگرش ما به «اسارت» دو انسان است. رک تر بگويم. روي سخن من با تمام سازمان ها و نهاد هاي مدافع حقوق بشر و پناهندگان سياسي، با کانون نويسندگان، با کانون هنرمندان، کانون شاعران، روي سخن من به تمام سازمان هاي سياسي است. آخر تا چقدر بايد به مقام «انسان و انسانيت» از دريچه سياست نگاه کنيم؟ نمي خواهم از احساسات شما سوء استفاده کنم، ولي برخيزيد و يک شلاقي به ساق پاي خودتان بزنيد تا درد را حس کنيد. اين دو مجاهد شکنجه خواهند شد – صدها برابر بيشتر از آن دردي که کشيديد، خواهندکشيد. باز هم سکوت؟ آيآ متوجه نيستيد که مردم نظاره گر رفتار شما هستند؟ مي بينند که شما در مقابل شکنجه شدن دو مبارز خلق سکوت مي کنيد، پس چگونه مي توانند به شما و آرمان شما اعتماد کنند؟ آيا نمي دانيد و يا نمي خواهيد به اين نتيجه برسيد که سکوت در برابر اين عمل رژيم در داخل خاک عراق يعني قبول دست انداختن رژيم بر حقوق تمام مردم عراق – دخالت در امور عراق، گسترش نظام جمهوري اسلامي فقط از درب پشتي؟ آيا اينقدر کم مي دانيد، يا تا به اين حد سياسي فکر مي کنيد که نجات دو انسان در الويت قرار نمي گيرد؟ * اينجاست که مي گويم ديدگاه هر لحظه کمتر کارکرد دارد. و هر لحظه بيشتر به اين نتيجه مي رسم که بايد درب اين دکان را، اين «مضحکه» را بست. براي که و چه بايد فعال بماند، وقتي که نهاد هاي مدافع حقوق بشر ما، فقط در ظاهر مدافع حقوق بشرند؟ وقتي نهاد هاي سياسي ما، به مهمترين موضوع يعني آزادي انسانها توجه ندارند؟ وقتي که بايد سيّاس بود تا ادامه داد، بقا داشت؟ * تصميم گرفته ام از اين پس، تا تعطيلي کامل سايت ديدگاه، آنچه را که هست، آنطور که هست به زبان بياورم. اگر معتقديم که اين رژيم رفتني است، اگر معتقديم که آلترناتيو اين رژيم بايد بهتر از اين رژيم باشد، پس بايد در وحله اول متعهد به انسانيت و حقوق بشر باشد. بايد عمل امروز ما نويد دهنده آينده باشد. علي ناظر – 30 مرداد 1384 - ديدگاه





[Posted comments]

No press releases currently available



Iran's Crises  1998 - 2007   ©