Iran's Crises Unfolded  
IranCrises
 
Wednesday 29 November 2023
HOME
NEWS
ANALYSIS
INTERVIEW
POLITICS
SOCIAL
STATEMENTS
ECONOMY
SEARCH

���������������������� ����������������


علی ناظر لطفا پاسخ دهید! - همراه با پاسخ به سوالات ح. قهرمان
[ علی ناظر]
[Source: سايت ديدگاه]


آقای ناظر عزیز،  در چند سال گذشته شما بسیار با مراجعین سایت "دیدگاه" درد دل کرده وسخن گفته اید. از زمان برقراری سیستم " نظر کاربران" نیز این امکان وجود دارد که بلافاصله خوانندگان مقالات شما، نظر خودشان را بنویسند و حتما تأئید می کنید که بیشترین واکنش، تاکنون در ارتباط با نوشته های شما بوده است. از آنجا که در آخرین مقاله شما" یاداشتهای پراکنده-2" به تاریخ 30 مرداد 84 ، صحبت از تعطیلی دیدگاه کرده اید، بسیار ممنون خواهم شد که یکبار نیز شما یه نوشته های کاربران دیدگاه ونظراتی که در ارتباط با همین نوشته شما ارسال کرده اند، پاسخ دهید. از آنجا که به دلیل کمی طولانی بودن، این نوشته را نمی شد در ستون " نظر دهید" وارد کرد، آنرا جداگانه ارسال میکنم. از پاسخ شما خیلی خوشحال خواهم شد.
 

1- شما می نویسید:" که «مردمي بودن» يعني صادق بودن. يعني آنچه که هستي و هست را آنطور که هست به ديگران بگويي، ارائه دهي، عرضه کني، و اجازه بدهيم مردم در باره ما نظر دهند، تصميم بگيرند، و نتيجه گيري کنند." آقای ناظر شما خود با مردم و مراجعین سایت دیدگاه " آنچه را که هست ... آنطور که هست " نمی گوئید. چرا؟

شما طوری می نویسید و حرف میزنید که گوئی همه خوانندگان از آنچه که در دل و ضمیر شما می گذرد با خبر هستند. لطفا " مشخص" و " با ذکر مثال" و" با آدرس و نام" ازآنچه که شما را بهم ریخته و می ریزد سخن بگوئید. شما می دانید که "کلی حرف زدن و غیر دقیق بودن"، یکی از بیماریهای اجتماعی ما ایرانیان می باشد که بویژه در صحنه سیاسی و روشنفکری می تواند زمینه ساز تهمت زدن و مهر زدن بر دیگران گردد. شما خود چرا دقیق حرف نمیزنید؟
علي ناظر: آقا/خانم قهرمان در چند خط پيش از اين نوشته بودم که «
من مي خواهم به سايت ديدگاه بپردازم، و اينکه در اين 6 سال و نيمي که فعاليت داشته است چه کرده است؟ پاسخ من روشن است، از لحاظ افشاي رژيم کم کاري داشته است، از لحاظ ارتقاي فرهنگ مبارزاتي کم کاري داشته است، از لحاظ ايفاي نقش نقطه وصل مردم به سازمانهاي سرنگوني طلب کم کاري داشته است، از لحاظ ايفاي نقش پلاتفورمي براي تحکيم اتحاد بين سازمانهاي سرنگوني طلب کم کاري داشته است» اين انتقاد در وحله اول به من (بعنوان مسوول سايت) بر مي گردد. و فکر مي کردم که مي بايستي آن را آنگونه که خودم ارزيابي مي کنم با کاربران ديدگاه مطرح کردم. مطمئن هستم که کاربران به کمبودها و کم کاري هاي ديدگاه آگاهند (در ميان نظرهاي داده شده [ستون نظرکاربران] با برخي از خطاهاي ديگر ديدگاه از نظر کاربران روبرو شده ايم که برخي بر حق و برخي ديگر نادرست است). به هر روي ديدگاه هر 6 ماه يکبار در صورت امکان به جمع بندي خود مي پردازد. و از آنجايي که سايت مال همه است من وظيفه خود مي دانم که جمع بندي خودم (گزارش خودم) را با همه در ميان بگذارم. البته برخي به من انتقاد کرده اند که اينگونه مطرح کردن باعث بدفهمي و نزول درجه احترام به ديدگاه مي شود. شخصا فکر مي کنم که اگر نقصي در کار ديدگاه است آن را بايد با بيرون در ميان گذاشت. متاسفانه عادت بر اين داريم که وجيه المله بمانيم. من با اين فرهنگ مخالفم. فکر مي کنم که با خود برخورد کردن نه تنها کمک کننده به رشد خود و مخاطب است بلکه از وجهه هم کم نمي کند.
مي پرسيد که چه چيزي مرا به هم ريخته است؟ ساده است – وجود رژيم جاني و ضد مردمي اسلامي و در مقابل آن تشتت در ميان اپوزيسيون برانداز. از خواننده اين سطور خواهش مي کنم براي يکبار هم شده حرف مرا همانطور که هست ارزيابي کند. «ما» در مقابل رژيمي هستيم که مي کُشد، که شکنجه مي کند، که دختران ما را به تباهي کشانده، که جوانان ما را به ورطه اعتياد سوق داده، که... من از خودم مي پرسم که «من» چه کرده ام؟ از خودم و از ديدگاه مي پرسم که چه کرده است؟ ياري به من انتقاد کرده که مگر فکر مي کني تو و ديدگاه کي هستي که اينقدر از خودت توقع داري؟ مي گويم به همان اندازه که هستم و هست چه کرده ام. رفيقي مي گويد که وقتي که يادداشتهايت را  مي نويسي نگذار که اينقدر احساسات بر تو غلبه کند. مي گويم «من» هستم و همين احساس نفرت از رژيم، از کشتار 67، از کشتن شوانه قادري، از ربودن دو مجاهد. بدون اين احساس هيچ ام، و من از اين به هم ريخته مي شوم وقتي که مي بينم مجاهدين سالروز کشتار 67 را در مرداد مي گيرند و چپ ها در شهريور. از اين به هم ريخته مي شوم که در برابر حمله ي رژيم به کردستان عکس العملي مشترک انجام نمي شود، از اين به هم ريخته مي شوم که احمدي نژاد مي خواهد به نيويورک برود و ما تبعيديان کاري مشترک در باره اش نمي کنيم، من از خودم به هم ريخته مي شوم از ديدگاه که کمرنگ کار مي کند. از اين به هم ريخته مي شوم که مي توانم انواع و اقسام موضع گيري هاي چپ و راست در باره اکبر گنجي را از منابع مختلف پيدا کنم و يا دريافت کنم، اما در باره دو مجاهد خلق کسي موضع نمي گيرد. و اينجا اصلا دفاع از مجاهدين نيست، بلکه نگاه به «خودم» است، و اينکه بعد از 26 سال اين رژيم ددمنش «مرا» به کجا کشانده که حاضرم از اکبر گنجي دفاع کنم ولي از مبارز خلق نه! و آنوقت است که از خودم مي پرسم آيا ديدگاه نمي تواسنت بيشتر کار کند تا در عرض اين 6.5 سال اين کمبود را رفع کند، يا حداقل در آن راستا گامي برداشته باشد؟

2- نوشته شما متأسفانه مملو از تعمیم دادن و همه را به یک چوب راندن است ، دقت کنید: ( تاکیدات از من است)

" متاسفانه، مبارزه با رژيم آنقدر پيچيده شده، آنقدر پارامترهاي مختلف وارد معادله شده اند، که بسياري را ( چه کسانی، لطفا مشخص نام ببرید) وادار به تنظيم رابطه اي با مردم، بجز آنچه که در بالا آمد کرده است. بدون آنکه اسم ببرم در اين مدت به راستي به جز چند نفري، اکثرا  ( آقای ناظر مگر شما چند نفر را می شناسید. آیا همه آنان که شما می شناسید، بواقع کل مردم و یا نیروهای سیاسی را تشکیل میدهند؟)تن به پراگماتيسم داده اند." ( آقای ناظر یکی از دردهای شما همیشه این بود که جرا فرهنگ تهمت و برچسب زدن؟  آیا این نتیجه گیری شما عادلانه است که " اکثرا"  را به پراگماتیسم، که شما از آن، معنی بازاری شدن و نرخ به روز خوردن را استنتاج کرده اید، متهم میکنید؟) و یا:" متاسفانه روشنفکراني را مي بينم که بجاي پرداختن به وظيفه ي خود به مسائل دون «شخصي برخورد کردن» مي پردازند. نهاد هايي را مي بينم که بر خلاف آنچه از آنها و آرم شان از آنها انتظار مي رود، عمل مي کنند."

2- روش بیان مطالب شما به شکل فوق به "صدور حکم و قضاوت در مورد دیگران" ختم می شود، ملاحظه کنید:" شما در مقابل شکنجه شدن دو مبارز خلق سکوت مي کنيد، پس چگونه مي توانند به شما و آرمان شما اعتماد کنند؟ ...  وقتي که نهاد هاي مدافع حقوق بشر ما، فقط در ظاهر مدافع حقوق بشرند؟ و یا:... آخر تا چقدر بايد به مقام «انسان و انسانيت» از دريچه سياست نگاه کنيم؟"

من با این مسئله به عنوان یک واقعیت در روزگار ما، کا ملا موافق هستم اما اگر فراتر از جنبه فلسفی و فکری ودر ارتباط با سیاست روز، از این مسئله حرف میزنیم، دیگر باید برای جلوگیری کردن از سوء تفاهم و یا عمومیت دادن یک مسئله به همه ، افراد و یا جریانات مورد نظر را به نام مشخص کرد.
علي ناظر: هموطن عزيز از کجا شروع کنم؟ از روشنفکران و مدافعان حقوق بشري که امضا هايشان پاي طرح رفراندوم سازگارا نقش بسته است؟ از حمايت هايي که از شيرين عبادي شد؟ از اشعار و مقالاتي که براي گنجي نوشته شد، از نماهنگ هايي که براي گنجي درست شد، از سايت هاي اختصاصي اي که براي او تاسيس شد؟ حال اينطرف قضيه را بنگريم و فقط به کشتار 67  نگاه کنيم. در همان مقياس ارزيابي کنيم. اکبر گنجي يکنفر است و گذشته اش هم بر کسي پوشيده نيست، و در اين طرف ترازو مبارزاني که هزار هزار کشته شدند و گذشته شان بر همه مشخص است. چندتا شعر براي اين «بيشماران» سروده شده است؟ چند سايت براي آنها، تک تک اين ستارگان از هر نگرش و سازماني، تاسيس شده است؟ در اين 26 سال مبارزه ي مردم عليه رژيم چندتا از روشنفکران ما گول ترفند هاي رژيم را خوردند (منظورم اين نيست که رژيمي شده اند)؟ مي گوييد آن ها را نام ببرم، مي گويم چرا بايد اسم برد؟ به کارکرد تک تک روشنفکران و سازمانهاي سياسي نگاه کنيم، موضعگيري تک تک روشنفکران و سازمانهاي سياسي در قبال نقض حقوق بشر رژيم را ارزيابي کنيم، تا اسامي آشکار شود و منظورم روشن شود. اينجا اصلا بحث بر سر دو مجاهد نيست، بلکه بر سر اصولي است که «ما» خيلي وقت است به آن پايبند هستيم. راحت تر بگويم و اميد وارم که باعث يأس نشود؛ نيروهاي راديکال و انقلابي ريزش دارد. به همان نسبت که رژيم ريزش دارد، فعاليت «ما» کمرنگ تر مي شود. چرا؟ نمي دانم! اما تا به آنجايي که به ديدگاه بر مي گردد، من به ديدگاه خُرده مي گيرم که شايد کم کاري داشته است. اصلا هم امر به من مشتبه نشده که ديدگاه مي تواند انقلاب کند، فرهنگ نازل سياسي را عوض کند، و... بلکه به همان اندازه قد و قواره ديدگاه (يک سايت در ميان هزاران سايت ديگر) بيشتر مي توانسته بکند و نکرده است. مي پرسم، آيا ديگران هم (هر کس به اندازه قد و قواره اش) مي تواند اين سوال را از خودش بکند که چه کرده است و چه ها که نکرده است؟ باور بکنيد يا نه، يکي از پيچ هاي سرنگوني نظام اسلامي در همين سوال و جواب نهفته است. با خودمان برخورد کنيم. از خودمان بپرسيم که کي بوده ايم و چي شده ايم.

3- شما همیشه با فروتنی از آنان که "دیدگاه" را کمک کرده اند یاد می کردید.در دوره اخیر نیز می توان دید که دیدگاه محصول یک کار مشترک و دسته جمعی است. در عین حال شما می نویسید:" فکر کنم تنها خواجه حافظ شيرازي باشد که نداند من(ديدگاه) در مواردي با سياست هاي مجاهدين مخالف است و یا... تصميم گرفته ام از اين پس، تا تعطيلي کامل سايت ديدگاه، آنچه را که هست، آنطور که هست به زبان بياورم." آقای ناظر این لحن بیان، برازنده یک مبارز آزادی نیست. آیا واقعا " دیدگاه" یعنی " علی ناظر"؟ در مورد نقش و ارزش شخص و کار شما شکی نیست، اما آیا واقعا آنجا که کار به تصمیم گیری در مورد دیدگاه می رسد، علی ناظر  یک تنه تصمیم می گیرد؟ این با ارزشهائی که شما دیدگاه را بخاطر آن بنیان گذاشته اید همخوانی ندارد. در یک فرض تئوریک، حتی اگر شما تنها نفر برای تصمیم گیری هستید، لطفا به خوانندگان خود و مراجعین سایت احترام گذاشته و قبل از " تصمیم گیری" با آنها صحبت کنید.
علي ناظر: پيش از اينکه به محتواي سوال بپردازم، جاي دارد که اگر نوشتار پيشين من اين پيام را همراه داشته که ديدگاه بر يک پا استوار است عذر بخواهم منظور اصلا اين نيست. منظور اين بود که دفاع از حقوق اين دو مجاهد دليل بر همسويي ديدگاه در تمام موارد با مجاهدين نيست، بلکه تنها در جهت دفاع از حقوق انساني اين مبارزان اسير است.
يکي از اشکالات نوشتار پيشين من که مورد نقد شما قرار گرفته است، اين واقعيت است که به نقاط قوت ديدگاه نپرداخته بودم. شايد چون انتظارم از ديدگاه آنقدر است که هر نقطه مثبتي ناچيز به نظرم مي رسد، حال آنکه چنين نيست و نبايد باشد. روشن تر بگويم، در اين چند روز اخير دريافت نامه هايي چون نامه شما و اي ميل ها، نظر کاربران که در سايت منتشر شده اند، مکالمات تلفني و گاها تشرهايي که برخي از ياران دلسوز به من زده اند، و البته حضور سردبيران ديدگاه و ياراني که اجازه ندارم از آنها نام ببرم، بيانگر يک واقعيت است ديدگاه تنها نيست و همانطور که شما و ديگر ياران گفته ايد ديدگاه مايملک علي ناظر نيست. اين دستاوردي بزرگ است که بايد آن را گرامي داشت؛ و در جمع بندي مي بايست مورد توجه قرار مي گرفت.

4- با احترام نسبت به شما، وقتی از تصمیم خود سخن می گوئید اجازه می خواهم که بگوییم:این حرف شما یا جمله آخر نوشته خود شما اصلا همخوانی ندارد، شما می گوئید:" بايد عمل امروز ما نويد دهنده آينده باشد." این تصمیم و روش کار شما متأسفانه "نوید" مثبتی برای آینده نیست. در تصمیم گیری شما آمده است:" مي گويم «بيزنس» به حقوق بشر کاسبکارانه نگاه کردن و... آخر تا چقدر بايد به مقام «انسان و انسانيت» از دريچه سياست نگاه کنيم؟ و... شما در مقابل شکنجه شدن دو مبارز خلق سکوت مي کنيد، پس چگونه مي توانند به شما و آرمان شما اعتماد کنند؟ " جدا از محتوای این سخنان و انگیزه های انسانی شما، مهم نتیجه گیری شماست، توجه کنید:

"اينجاست که مي گويم ديدگاه هر لحظه کمتر کارکرد دارد. و هر لحظه بيشتر به اين نتيجه مي رسم که بايد درب اين دکان را، اين «مضحکه» را بست. براي که و چه بايد فعال بماند، وقتي که نهاد هاي مدافع حقوق بشر ما، فقط در ظاهر مدافع حقوق بشرند؟ وقتي نهاد هاي سياسي ما، به مهمترين موضوع يعني آزادي انسانها توجه ندارند؟ وقتي که بايد سيّاس بود تا ادامه داد، بقا داشت؟ تصميم گرفته ام از اين پس، تا تعطيلي کامل سايت ديدگاه ..."

آقای ناظر حرف و نوشته شما و نتیجه گیری پایانی آنرا من برای خود اینگونه می فهمم: چون سایت دیدگاه و علی ناظر نتوانسته  (به تشخیص خودش) گروهها و شخصیتهای سیاسی وحقوق بشری را سر مسئله سرنگونی و اتحاد نیروها، در عمل همسو و متحد کند. علی ناظر در اعتراض به این مسئله و به عنوان یک اقدام تنبیهی، تصمیم به تعطیلی سایت دیدگاه گرفته است. فاکت مشخصی هم که علی ناظر روی آن تأکید دارد مسئله ربوده شدن دو مجاهد خلق و بی عملی این نیروها در قبال آن است.

سؤال: آقای ناظر آیا شما به من خواننده دیدگاه حق می دهید که در کنار انواع درک و برداشتها از نوشته شما، به یک چنین نتیجه گیری نیز برسم؟ در این حالت من از خودم سؤال میکنم چرا علی ناظر انتظار دارد که همه مثل او فکر کنند؟ چرا وی انتظار دارد که همه هر کاری را که او خودش درست میداند، آنها نیز درست بدانند. چرا وی می خواهد که همه، حقوق بشر را آنطور که او درک میکند، درک کنند ویا مثل او واکنش نشان دهند. آیا این روش، ادامه همان تفکر " خودی و غیر خودی" نیست؟ آیا  این " نوید" خوب و مثبتی برای آینده است؟ آیا شعار دیدگاه" یعنی "نیروهای سرنگونی طلب متحد شوید" جای خودش را به این داده است که :" همه به حرف من باشید"

آقای ناظر عزیز!

 مطمئن هستم در دنیای مبارزان  راه آزادی انتقادات من را شخصی تلقی نمیکنید و اگر به هر دلیلی لحن بیان من شما را خوش نیامده است مرا ببخشید. امیدوارم با این راهی که گشود ه اید، یعنی میدان دادن برای اینکه بتوان خود شما را به زیر زره بین برد، نیروهای سیاسی ما  درس بگیرند و راه را برای نقد خود باز کنند. بنحوی که بی آنکه کسی از مارک خوردن ویا ترور فکری و شخصیتی وحشتی داشته باشد، بتواند حرفش را بزند. مطمئنا آنروز " دیدگاه" و همه ما یک گام بزرگ به سرنگونی و یک حکومت آزاد و دمکراتیک نزدیکتر شده ایم.
علي ناظر: هموطن گرامي، بي شک ديدگاه تنها زماني بايد تعطيل شود که جمع بندي من مورد تأييد کاربران هم قرار گيرد. اما اين حق را هم به من بدهيد که بتوانم از کارکرد ديدگاه انتقاد کنم. اينجا صحبت بر سر «همه به حرف من باشيد» نيست، بلکه «حرف من اين است» است. من به عنوان «مأمور اجرايي» همه ي کاربران، سايت ديدگاه را فعال نگاه داشته ام، اما به من هم اجازه بدهيد که گاهي اوقات از کوره در بروم، صدايم در بيايد، و فرياد بزنم.
در پايان مي خواهم چند نکته را برجسته کرده و جمع ببندم:
* من مسوول درج مطالب در صفحات نخست، مطالب جديد، اخبار، نظر کاربران، يادداشت هفته، کارگري و درج کليه مطالب به جز صفحه «حقوق بشر» هستم، و نکات زير از اين جايگاه نوشته مي شود.
* صحبت بر سر اين نيست که چون کسي در فلان مورد مشخص موضع نگرفته است پس بايد به کار ديدگاه خاتمه داد. نوشتار پيشين انگشت بر روي فرهنگ سياسي و مبارزاتي «ما» گذاشته است. مي خواهم فرض بگيرم که اين دو مجاهد هم به ايران مسترد شده و در زير شکنجه يا جان بسپارند و يا وا بدهند. چيزي در کل تغيير نمي کند، مجاهدين اينهمه عضو و هوادار در راه آزادي فدا کرده اند، اين دوتا هم روي آن. آنچه که مهم است نگرش ما به ارزش «انسان» است. «ما» يي که ادعا مي کنيم براي توده ها مبارزه ميکنيم. و اين واقعيت که ديدگاه نگرش اين «ما» ها را ارائه مي دهد. تناقض در اينجا شروع مي شود. منظور معامله نيست که ديدگاه نگرش تو را درج ميکند به شرطي که تو هم به خواست دفاع از حقوق بشر ديدگاه عمل کني. صحبت بالاتر از من، تو و ماست. صحبت از فورموله کردن حقوق بشر از دريچه سياسي فردي ماست. بالاخره کار ديدگاه چيست، اگر به پرورنده هاي «ديدگاه ها» نگويد که عمل و «ديدگاه» مندرج در اين سايت همخواني ندارد؟ سايت ديدگاه يک هدفي را دنبال مي کند – کمک به ارتقاي فرهنگ سياسي و ايجاد پلاتفورمي براي همبستگي نيروها. حال اگر نتوانسته به اين هدف برسد، بايد بپرسد که «حالا چي»؟
* ديدگاه تنها جايي است که خودي و غير خودي ندارد. و دقيقا به همين خاطر است که بسياري از مطالبي که در دفاع از اکبر گنجي نوشته شده است را درج کرده است. و پيش از آن مطالبي را که در حمايت از طرح رفراندوم سازگارا نوشته مي شد؛ (با توجه به اين واقعيت که من مخالف طرح رفراندوم، ارزش گذاري بيش از حد به اکبر گنجي و ...بوده ام). اگر به ليست افرادي که در ستون «يادداشت هفته» مستمرا مطلب مي نويسند توجه کنيم اين چند بُعدي سايت را مي بينيم که خودي و غير خودي جايي در ديدگاه ندارد. و اين هم يکي ديگر از دستاورهاي مثبت ديدگاه است، که باز هم از قلم افتاده بود. ارزش و قدر روز افزون ديدگاه بخاطر همين ياراني است که به گويش هاي مختلف سياسي/ايدئولوژيک/فرهنگي متعلق هستند، و ديدگاه را از خود دانسته و با آن همکاري مي کنند.
* واقعا اگر بخواهم از نقاط مثبت ديدگاه حرکت کنم، ديدگاه بي نهايت دستاورد داشته است، اما چه کنم که در مقابل دشمن قدر و قداري چون رژيم اسلامي اين سقف کوتاه است. بايد سقف را خيلي بالاتر گرفت، بايد با خود به شديدترين نحو بخورد کرد که چرا کيفيت و کميت ديدگاه بالاتر از اين که هست نيست. رژيم هر روز در حال بازسازي خود است، چرا که مي داند سکون باعث اضمحلال سريع اش مي شود. «ما» هم بايد به همان نسبت با «خودمان» برخورد کنيم. اصل انتقاد و انتقاد پذيري را دوباره وارد دستور کار خود بکنيم. از انتقاد نهراسيم، و اگر کسي عيوب ما را به ما نمي گويد، آنقدر شهامت داشته باشيم که خودمان بازگو کننده آن عيوب باشيم، حتي اگر وجيه المله نمانيم. بگذاريم ما را «
به زیر ذره بین» ببرند. بي شک اگر مستحق انتقاد هستيم تذکيه مي شويم و اگر انتقاد به ما وارد نباشد و بتوانيم پاسخگو بشويم که حتما به رشد خود و ديگري کمک کرده ايم.
* «نويد» رهايي از رها شدن خود ما شروع مي شود. بايد با خودمان يکي شويم و در صورت کم کاري خود را تصحيح کنيم. اگر ديدگاه بتواند پس از تمام اين نظر ها و نامه ها و مکالمات يک گام به جلو بردارد، بي شک نويد دهنده خواهد بود. من از نظرهاي ثبت شده در ستون «نظرکاربران» بسيار بهره برده ام. بسيار آموزنده بوده اند، حتي آنهايي که ناخودآگاه انحرافي بوده و اصل مطلب را ناديده گرفته بودند.
* در پايان بايد گزارش دهم که ديدگاه در حال شکل دهي به يک «گروه کار» از کاربران ديدگاه است تا که  بيشتر به مسائل پراتيک مشغول شود تا تئوريک و آنچه تا بحال ديدگاه انجام مي داده است. آيا اين «گروه کار» عملي باشد يا نه در چند روز آينده روشن خواهد شد. اما مي دانم که ديدگاه بايد کاري بيشتر از آنچه مي کرده بکند.

برای شما و همه دوستان و پشتیبانان سایت دیدگاه آرزوی مؤفقیت میکنم.

ح. قهرمان- 24.08.2005
علي ناظر: من هم براي شما و همه کاربران ديدگاه آرزوي پيروزي عليه نظام آدم کُش اسلامي دارم. باشد که «يکي شويم».
علي ناظر – 2 شهريور 1384 – ديدگاه





[Posted comments]

No press releases currently available



Iran's Crises  1998 - 2007   ©